بانوی طلبه

  • خانه 

معجزه صلوات 

25 فروردین 1400 توسط بانوی طلبه

 
تسبیح را در دست راستش گرفته بود و پشت سر هم صلوات می‏فرستاد : الهم صل علی محمد و آل محمد . دوستش که مدت‏ها از او بی‏خبر بود ، به دیدنش آمده بود. از دیدن این صحنه ، بسیار تعجب کرد و گفت :

- چرا صلوات می‏فرستی ؟

- مگر بد است ؟

- نه ، اتفاقاً خوب است ! اما چه خبر است ! هر چیز حد و اندازه دارد . خسته نمی‏شوی ؟ اگر من باشم ،خسته می‏شوم !

- نه ، من خسته نمی‏شوم . با خود عهد کرده‏ام که زیاد صلوات بفرستم .

- چرا ؟

- زیرا نتیجه‏ها گرفته‏ام .

- چه نتیجه‏ای ؟

مرد صلوات‏گو حکایت خود را چنین تعریف کرد :

مدتی پیش فقر و نداری و مشکلات زندگی به حدی فشار آورده بود که نمی‏دانستم چه کنم . به کجا پناه ببرم و از چه کسی قرض بگیرم . از آن همه پول و ثروتی که پدر خدابیامرزم داشت ، نیز اثری نبود . هیچ کس خبر نداشت کجا پنهانشان کرده است . زیر کدام سنگ و پای کدام درخت ، معلوم نبود ، کم مانده بود تک‏تک آجرهای خانه را بکنم . به دنبال راه علاج می‏گشتم تا این که فکری به خاطرم رسید . به حضور امام جواد علیه‏السلام رفتم و گفتم :

- ای بزرگوار ! پدرم آدم پولداری بود و مال و ثروت زیادی از خود باقی گذاشت ، اما جای آن را نمی‏دانم .

- مگر هنگام مردن وصیت نکرده بود ؟

- او صحیح و سالم بود و سابقه بیماری نداشت و ناگهان فوت کرد . این بود که فرصت نکرد وصیت نماید .

- چند وقت است که فوت کرده ؟

- هفته‏ی بعد چهلمین روز درگذشت او است .

- خدا رحمتش کند !

- خیلی ممنونم ! شما را به خدا کمکم کنید ! من از دوستداران شما هستم . دعا کنید تا با پیدا شدن محل این ارث هنگفت ، مشکل من حل شود !

امام فرمود :

- امشب که نماز عشا را خواندی و خواستی بخوابی ، بر جدم - محمد مصطفی صلی الله علیه و آله - و خاندانش زیاد صلوات بفرست . آن گاه پدرت را در خواب می‏بینی و او از محل پول‏ها آگاهت می‏کند .

آن شب بعد از نماز عشا ، شروع به فرستادن صلوات کردم . حتی در رختخواب آن قدر صلوات فرستادم تا خوابم برد . در خواب پدرم را دیدم و او محل پول‏ها را گفت و از من خواست که بعد از یافتن آن‏ها را نزد امام جواد علیه‏السلام ببرم .

صبح که از خواب برخاستم ، مدتی هاج و واج بودم ، اما با یادآوری خواب شب گذشته ، به جست‏وجو پرداختم و همان گونه که گفته بود ، عمل کردم و پول‏ها را یافتم .

خدا را شکر می‏کنم که محمد و فرزندانش صلی الله علیه و آله را برگزیده و آن‏ها را چنین گرامی داشته که به واسطه‏ی آنان ، مردم از بدبختی و گرفتاری نجات پیدا می‏کنند ! [1] .

پی نوشت ها:

[1] الخرایج و الجرایح ، ج 2 ص 665 ، ح 5.

منبع: حیات پاکان (داستانهایی از زندگی امام جواد)؛ مؤلف: مهدی محدثی؛ بوستان کتاب چاپ دوم 385.

مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: داستان معجزه صلوات صلوات معجزه صلوات

موضوعات: صلوات لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

بانوی طلبه

سلام به همه خوبید؟ به وبلاگ من خوش اومدید. هدفم از این وب اینه که شاید بتونم روی حجاب دخترها تاثیر بذارم انشاالله خب قانون های وبم: 1- کپی به شرط صلوات آزاده 2- نظر خصوصی نذارید چون خونده نشده پاک میشه 3-اگر سوالی درباره حجاب دارید بپرسید 4- حاضر به بحث درباره مسائل مذهبی و سیاسی هستم 5- نظر هم یادتون نره مرسی ممنونم

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام زمان
  • بدون موضوع
  • خاطره ای از شهدا
  • صلوات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس